دلم بهانه میگیرد نبودنت را
هیچ راهی برای سرکوبش نیست
نه خاطراتت
نه رویایت
نه یادت
تنها
مثل هیزمی که به آتش نهاده ای
می سوزد و می سوزاند
امید دارم
اشک شاید مرهمی براو باشد
دلم بهانه میگیرد نبودنت را
هیچ راهی برای سرکوبش نیست
نه خاطراتت
نه رویایت
نه یادت
تنها
مثل هیزمی که به آتش نهاده ای
می سوزد و می سوزاند
امید دارم
اشک شاید مرهمی براو باشد